عباسعلی رضایی محمدآبادی جرقویه ای کویر موتور

ساخت وبلاگ

سال ۱۳۲۸

مــن در یکــی از شــهرهای اصفهــان بــه نــام محمدآبــاد جرقویـه در سـال ۱۳۲۸ متولـد شـدم. ۷ یـا ۸ سـال داشـتم کـه پـدرم در محمدآبـاد بـه رحمـت خـدا رفـت. بعـد از آن همــراه مــادر و چهــار بــرادرم کــه همــه از مــن بزرگتــر بودنـد بـه اصفهـان آمدیـم و سـپس بـا یکـی از برادرانـم در یـک تعمیـرگاه دوچرخـه به عنـوان شـاگرد بـا روزی۵ ریال دسـتمزد اسـتخدام شـدیم. شـرایط سـختی داشـتیم ولـی امیـد بـه خداونـد باعث شـد روحیه خـود را از دسـت ندهیم.
اصـول کسـب وکار را از کودکـی و نـزد اسـتاد خـودم حــاج ابوالقاســم و در تعمیــرگاه وی در خیابــان شــهدا اصفهـان آموختـم. سـپس بعـد از مدتـی یـک مغـازه تعمیـر دوچرخــه بــاز کــردم و صبحهــا از ســاعت ۶ و ۷ تــا آخــر شــب کار میکــردم تــا شــاید مشــتری بیایــد و درآمــدی کســب کنــم. کم کم بــا ورود موتورســیکلت بــه ایــران، ایـن وسـیله بـا اسـتقبال بسـیاری از جوانـان بـه خصـوص آنهایـی کـه عاشـق سـرعت و هیجـان موتورسـواری بودند مواجـه شـد و بـه تدریـج به عنـوان یـک وسـیله ضـروری زندگـی جـای خـود را در میـان مـردم بـاز کـرد.

سال ۱۳۴۶

افزایــش تعــداد موتورســیکلتها، واردات قطعــات یدکــی موتورســیکلت نیــز افزایــش یافــت و در ایــن میــان یکــی از نقــاط عطــف کاری مــن اخــذ نمایندگــی قطعـات موتورسـیکلت بـود و در نتیجـه فـروش به صـورت خــرد را آغــاز کــردم و کم کم از ســود فــروش لــوازم یدکــی، اولیــن اتومبیــل خــود کــه یــک ماشــین ژیــان بــود را در ســن ۱۸ ســالگی خریــدم و ایــن بــرای مــن کــه از صفــر شــروع کــرده بــودم، موفقیــت بزرگــی بــود.

در دهـه چهـل، مدتـی نیـز بـا برادرانـم یـک نمایشـگاه اتومبیــل افتتــاح کردیــم کــه به دلیــل مشــکالتی مجبــور شــدیم آن را تعطیــل کنیــم ولــی بعــد از ازدواج بــا همســرم، هــر کــدام از برادرهــا بــرای خــود فروشــگاهی افتتــاح کردنــد و مــن هــم در خیابــان زینبیــه فروشــگاه لــوازم یدکــی موتورســیکلت و دوچرخــه را مثــل همــان اول افتتــاح کــردم. از درآمــد مغــازه کم کم زمینــی خریـده و خانـه‌ای سـاختم. ایـن موضـوع بـرای مـن یـک برکــت الهــی و موفقیــت خجســته‌ای بــود. در خانــه ی جدیـد اولیـن فرزنـدم بـه دنیـا آمـد. خداونـد دو پسـر و دو دختر به ما هدیه داد.

دهه ۱۳۴۰

دهه ۱۳۶۰

در دهـه شـصت، بـا اسـتفاده از اعتبـاری کـه نـزد عمـده فروشــان قطعــات یدکــی موتورســیکلت در تهــران کســب کــرده بــودم اقــدام بــه خریــد اعتبــاری قطعــات و توزیــع آن در سراسـر اسـتان اصفهـان بـه صـورت عمـده و خـرد کـردم. بـا توجـه بـه تجربـه خـود در هنگامـی کـه پـدرم را از دسـت دادم معتقـد بــودم کــه فرزندانــم بایــد کســب وکار را از کودکــی بیاموزنــد تــا چنانچــه روزی مــن نبـودم، آنهـا نیـز بتواننـد روی پـای خـود بایســتند. ازایــن‌رو دو فرزنــد پســرم از همـان کودکـی در کنـارم بودنـد، هـم درس میخواندنــد و بــه مدرســه میرفتنــد و هــم بــه مغــازه میآمدنــد و کمــک مــن بودنــد. شــاید دیــدن اینکــه دوســتان و همکلاســی های فرزندانــم پــس از پایــان ســاعات درس و یــا در تابســتان بــه بــازی و سـرگرمی میپردازنـد ولـی پسـرانم بایـد بــه ســرکار می آمدنــد، برایــم خــوش آینــد نبــود ولــی نمیخواســتم آنهــا در آینــده
سـختی‌هایی کـه مـن در کودکـی کشـیدم را تجربــه کننــد. البتــه مــن در آن زمــان، شــاهد علاقه‌ی فرزندانـم بـه ایـن نـوع کسـب وکار و موتورسـیکلت بـودم. حتــی پســر بزرگــم در ســن نوجوانــی قهرمــان موتــور کـراس اسـتان بـود. از ایـن رو بـاور داشـتم کـه موفقیـت آنهـا در ایـن مسـیر کـه قـرار دارنـد، حتمـی اسـت در نتیجـه تمـام تلاش خـود را انجـام دادم و بسـتر مناسـب جهــت پیشــرفت در حــوزه موتورســیکلت را بــرای آنهــا آمـاده کـردم.

دهه ۱۳۷۰ - شروع تجربه تولید

در اواخــر دهــه شــصت همزمــان بــا فروپاشــی شــوروی، درهــای صــادرات کشــورهای دیگــر بــه روی ایــران بــاز شــد. مــن در کنــار فــروش قطعــات یدکــی شــروع بــه خریـد موتورهـای روسـی ایـژ، کوبـا، مینیسـک، واسـخود و ســه چــرخ مــوراوی از واردکننــدگان عمــده کــردم و در سراســر اســتان توزیــع عمــده و خــرد انجــام مــیدادم. در همیـن حیـن بـا عقـد قـرارداد بـا تعـدادی از قالـب سـازان و تولیدکننــدگان در اصفهــان، ســاخت قالــب و تولیــد قطعــات مصرفــی محصولات روســی را شــروع کــرده و ســپس آن قطعــات را در کل کشــور و در ســطح گســترده توزیـع میکـردم.

در دهــه هفتــاد بــود کــه ســروکله ی محصــوالت چینــی در ایــران پیــدا شــد و بــا اعتبــاری کــه در کل اســتان به عنوان یک توزیع کننده کلان و عمـده کســب کــرده بــودم موفــق بــه اخــذ چنــد نمایندگــی از تولیدکننــدگان محصولات چینـی در اسـتان شـدم و کار فـروش و توزیـع مـن بـه صـورت چشـمگیری توسـعه پیـدا کـرد. حـال از آنجایـی کـه حفـظ اعتبـار مالـی در بیـن تولیدکننـدگان و فروشــندگان موتورســیکلت و صداقــت در کار، سیاســت اصلـی و کلیـدی مـن بـود و همچنیـن فرزندانـم کـه دیگـر فارغ التحصیــل شــده و به صــورت تمــام وقــت در کنــار مـن و کمـک حـال مـن بودنـد، باعـث شـد کـه گسـتره تجـارت مـن بـه اسـتان ختـم نشـود سـپس فـروش بـه اسـتان‌های دیگـر را آغـاز کـردم. از اصفهـان مرکـز ایـران بــه دورتریــن شــهر در جنــوب کشــور موتورســیکلت و قطعــه می فروختــم.

دهه ۱۳۸۰ - تولد کویرموتور

ســرانجام بــا گذشــت بیــش از چهــل ســال کار ســخت، رویاهایـم در سـال ۸۰ تحقـق پیـدا کـرد در نتیجـه اولیـن کارخانــه تولیــد موتورســیکلت خــود را بــا برنــد کویــر بــا شــرکای خــود در کاشــان احــداث کــردم.

کار تولیــد بــا ســختی‌های بســیاری همــراه بــود. امــا بــا تلاش، پشــتکار، عشــق، همدلــی و همبســتگی بیــن ســهامداران، کارهــا بــه خوبــی پیــش میرفــت و توســعه کســب وکار بــا ســرعت انجــام میشــد. در اصــل مــا شــرکاء تیــم خوبــی را تشــکیل داده بودیــم. زیــرا برخــی از مــا دارای دانــش فنــی بالایی بــوده و درنتیجــه باعــث شـد در کیفیـت تولیـد، مونتـاژ و کاهـش هزینه هـا بسـیار موثـر عمـل کنیـم. علاوه بـر آن دانـش فـروش و اعتبـار بالایی داشــتیم و در مجمــوع باعــث شــد موفــق عمــل کنیــم. همچنیــن حضــور فرزندانــم بــا انــرژی و انگیــزه بالایـی کـه بـه کار داشـتند، سـبب شـد در نهایـت خروجـی مطلوبــی ایجــاد شــود. همچنیــن در ترکیــب پرســنل و نیروهــای کار نیــز ســعی می کـردم افـراد فنـی، فعـال، بـا اخـلاق و مومـن را جـذب کنـم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت 21:47&nbsp توسط سيد مصطفي محمدزاده   | 

سيان جرقويه اصفهان...
ما را در سایت سيان جرقويه اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9siyane بازدید : 72 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:51